خلاصه داستان :
دختری به نام رویا در سه هفته مانده به ازدواج با عشق زندگی اش ،آرش ، دچار سانحه ای شده و فراموشی می گیرد . رویا همه چیز و همه کس را فراموش میکند و همنیطور احساسش را نسبت به افراد مختلف از دست میدهد و از آرش میخواهد تا به دست آوردن حافظه اش از او دور بماند.
در این هنگام ، پدر رویا که از اول مخالف آرش بوده سعی میکند فرد جدیدی را وارد زندگی رویا بکند. عقابی خشمگین که به خاطر ماجراهای گذشته که رویا آن ها را به یاد ندارد ، عصبی و پرخاشگر منتظر مهلتی است تا زندگی را به کام رویا تلخ کند و انتقام روز های رفته را بگیرد.
زندگی خیلی تلخ است. تلخ تر از چیزی که رویای عاشق فکرش را بکند …
نظرات شما عزیزان: